واژه نامه موسیقی
موسیقی همان زندگیست...
موسیقی هنری منحصر بفرد است که دنیای خود را دارد. در این صفحه، آشنایی شما را با این جهان بیشتر میکنیم. آموزشگاه موسیقی خورشید در کرج، با در اختیار داشتن برترین اساتید موسیقی، در این مسیر شگفت انگیز همراهتان خواهد بود.
فلاژوله
فلاژوله (Flageolet) در موسیقی به تکنیکی گفته میشود که در آن نوازنده با لمس نرم سیم یا بخش خاصی از ساز، بهجای فشار کامل، باعث ایجاد صدایی با طنین خاص و زیرتر از نت اصلی میشود. این تکنیک بیشتر در سازهای زهی مانند ویولن، گیتار و هارپ به کار میرود. صدای حاصل از فلاژولهها، که به آنها هارمونیک (Harmonics) نیز گفته میشود، معمولاً بسیار شفاف، زیر و زنگدار است.
فورته (forte)
در موسیقی، فورته (forte) یک اصطلاح ایتالیایی است که به معنای بلند یا قوی اشاره دارد. این واژه بهعنوان یک نشانه دینامیکی استفاده میشود و به نوازندگان یا خوانندگان میگوید که بخش مشخصی از قطعه را با صدای بلند و قوی اجرا کنند. فورته معمولاً با حرف "f" روی نتها نشان داده میشود.
پیانو (piano)
در موسیقی، پیانو (piano) یک اصطلاح ایتالیایی است که به معنای آرام یا نرم اشاره دارد. این واژه بهعنوان یک نشانه دینامیکی به نوازندگان یا خوانندگان میگوید که بخش مشخصی از قطعه را با صدای کم و ملایم اجرا کنند. پیانو معمولاً با حرف "p" روی نتها نشان داده میشود.
فورتیسیسیمو (fortississimo)
فورتیسیسیمو (fortississimo) در موسیقی به معنای فوقالعاده بلند است و شدت صدای بسیار قوی و قدرتمندی را نشان میدهد. این اصطلاح به نوازندگان یا خوانندگان میگوید که قطعه را با بیشترین شدت ممکن اجرا کنند. فورتیسیسیمو معمولاً با علامت fff روی نتها نشان داده میشود و قویترین درجه صدا در میان نشانههای دینامیکی استاندارد محسوب میشود:
پیانیسیسیمو (pianississimo)
پیانیسیسیمو (pianississimo) در موسیقی به معنای فوقالعاده آرام یا فوقالعاده نرم است. این اصطلاح برای نشان دادن پایینترین و ملایمترین درجه صدا به کار میرود و از نوازندگان یا خوانندگان میخواهد که قطعه را با کمترین شدت ممکن اجرا کنند. پیانیسیسیمو معمولاً با علامت "ppp" روی نتها نشان داده میشود و یکی از ضعیفترین نشانههای دینامیکی در موسیقی است
فورتیسیمو (fortissimo)
فورتیسیمو (fortissimo) در موسیقی به معنای بسیار بلند است و به نوازندگان یا خوانندگان نشان میدهد که باید قطعه را با شدت صدای بسیار قوی و بلند اجرا کنند. این نشانه دینامیکی معمولاً با علامتff روی نتها نشان داده میشود.، دارند.
پیانیسیمو (pianissimo)
پیانیسیمو (pianissimo) در موسیقی به معنای بسیار آرام یا بسیار نرم میباشد. این نشانه دینامیکی از نوازندگان یا خوانندگان میخواهد که قطعه را با صدایی بسیار ملایم و کم حجم اجرا کنند. پیانیسیمو معمولاً با علامت pp روی نتها نشان داده میشود.
متسوفورته (mezzoforte)
مزو فورته به معنای نتهایی است که همچنان باید بلند نواخته شوند اما ولوم آنها از نتهای فورته کمتر است. به عبارت دیگر نتهایی که بلندی نسبی دارند.
متسوپیانو (mezzopiano)
(یا: mp؛ در ایتالیایی بهمعنای نیمهملایم) در موسیقی، علامتی در نتنویسی برای اشاره به شدت صدایی بلندتر از پیانو، اما ملایمتر از متسوفورته.
کرشندو (crescendo)
«کرشندو» از فعل ایتالیایی «Crescere» به معنای رشد کردن گرفته شدهاست. مفهوم این لغت مرتبط با نحوه اجرا در یک جمله یا بخشی از موسیقی است که قدرت صدایی به تدریج و رفته رفته زیادتر شود. در این حالت بخشی از موسیقی که در آن «کرشندو» بکار رفتهاست از نوانس ضعیف (پیانو) به قوی (فورته) میرسد. در برخی موارد «کرشندو» از نوانسی قوی (فورته) به نوانسی قوی تر (فورتسیمو) میرسد.
دی کرشندو (decrescendo)
دکِرشِندو (به ایتالیایی: Decrescendo ) از اصطلاحات موسیقی به معنای ضعیف شدن (ملایم شدن) یا ضعیف کردن تدریجی صدا است. «دکرشندو» از فعل ایتالیایی «Decrescere» به معنای کم شدن یا فرونشستن گرفته شدهاست. مفهوم این لغت مرتبط با نحوه اجرا در یک جمله یا بخشی از موسیقی است که قدرت صدایی به
دیمینواندو (diminuendo)
دیمینوئِنْدو (diminuendo) در نتنویسی موسیقی، راهنمایی برای اشاره به کاهش تدریجی بلندی صدای یک پاساژ. دیمینوئندو را باید با تدریج بیشتری انجام داد، اصطلاح دیگری برای اشاره به این مطلب «دِکرشندو[۱]» است. اصطلاح متضاد آن «کرشندو[۲]» است.
آلگرو (allegro)
ریشهٔ این کلمه در زبان ایتالیایی بهمعنای خوشحال و شاد است. در موسیقی، «آلگرو» نشاندهندهٔ موومان و حرکتی تند و جاندار و بانشاط است، اما به تندیِ «پِرستو» نیست.
آندانته (andante)
(در ایتالیایی به معنای رونده ، درحال رفتن) در موسیقی ، پاساژ یا موومانی که باید با سرعت و حالتی شبیه قدم زدن اجرا شود؛ یعنی سرعتی با آهستگی متعادل.
پارتیتور (partiture)
پارتیتور یا در انگلیسی Score نتنوشتهای است که در پروسهای طولانی و تدریجی شکل میگیرد و نهایتا منجر به ثبت موسیقی برای چند ساز که همزمان مینوازند، میشود. چرا طولانی و تدریجی؟ چون آهنگساز هنگام نوشتن یک قطعهی موسیقی برای چند ساز لازم است که صفحهای را فراهم کند یا داشته باشد که به تعداد سازهای مورد نظرش در آن خط موسیقی (حامل) رسم شده باشد و همهی این خطها از سمت چپ به هم متصل باشند.
اورتور (ouverture)
پارتیتور یا در انگلیسی Score نتنوشتهای است که در پروسهای طولانی و تدریجی شکل میگیرد و نهایتا منجر به ثبت موسیقی برای چند ساز که همزمان مینوازند، میشود. چرا طولانی و تدریجی؟ چون آهنگساز هنگام نوشتن یک قطعهی موسیقی برای چند ساز لازم است که صفحهای را فراهم کند یا داشته باشد که به تعداد سازهای مورد نظرش در آن خط موسیقی (حامل) رسم شده باشد و همهی این خطها از سمت چپ به هم متصل باشند.
اینترو (intro)
اینترو در ابتدای آهنگ قرار گرفته و با معرفی مشخصههای مهمی از قبیل گام، تمپو، حس ریتمیک و انرژی و حالوهوا، مقدمهای را برای شروع آهنگ فراهم میکند. در بسیاری از مواقع خواهید دید که پیشدرآمد در واقع شبیه ورس یا کورس است؛ اما بدون صدای خواننده.
اوپنینگ و اندنیگ (Opening - ending)
در موسیقی، اوپنینگ (Opening) و اندینگ (Ending) به بخش های آغازین و پایانی یک قطعه موسیقی اشاره دارند. این اصطلاحات معمولاً برای توصیف ساختار کلی آهنگ یا قطعه موسیقی به کار میروند. اوپنینگ (Opening): به معنای بخش ابتدایی یا شروع یک قطعه موسیقی است. این قسمت معمولاً مقدمهای برای ورود به تم اصلی موسیقی است و میتواند حال و هوای قطعه را به شنونده معرفی کند. اوپنینگ ممکن است شامل ملودیهای اصلی، هارمونیها یا تمهای ابتدایی باشد که حس اولیه قطعه را میسازد. اندینگ (Ending): به معنای بخش پایانی یک قطعه موسیقی است. این بخش معمولاً برای خاتمه دادن به قطعه به کار میرود و میتواند به تدریج به اتمام برسد یا با یک پایان ناگهانی و قدرتمند به پایان برسد. اندینگ ممکن است شامل جمعبندی تم های موسیقیایی باشد یا یک کادانس نهایی را به همراه داشته باشد تا قطعه به طور کامل بسته شود.
آرتیکولاسیون (articulation)
واژه آرتیکولاسیون (Articulation) یک کلمه فرانسوی است که در موسیقی به معنای "جمله بندی" بوده و بیانگر شیوه ای از نت نویسی است.
داکاپو (D.C)
دا کاپو (به ایتالیایی: Da Capo) یا به اختصار (D. C.) در نتنویسی به معنای (از ابتدا، از اول، از سر)، علامتی است که در انتهای قطعه میآید تا تمام یا قسمتی از قطعه از ابتدای آن تکرار شود. چنانچه داکاپو به تنهایی در پایان قطعه آورده شود به معنای تکرار کامل قطعه از ابتدای آن است اما اگر بهطور مثال همراه با کلمه Fine (فینه، به معنای پایان) آمده باشد، تکرار قطعه از ابتدا تا جایی که کلمه Fine نوشته شدهاست را میخواهد.
تمپو یا تندا (Tempo)
تندا یا تمپو (به ایتالیایی: Tempo )، معیاری از سرعت اجرای قطعههای موسیقی است. سرعت اهمیت زیادی در اجرای موسیقی دارد و بر احساس ناشی از موسیقی تأثیر میگذارد. تمپوی قطعات موسیقی اروپایی تا پیش از دوره کلاسیک، بسته به نوع قطعه، کمابیش ثابت و معلوم بود
آکسان یا آکسنت (Accent)
آکسان یا اکسنت (به انگلیسی: Accent) در موسیقی به معنای تأکید بر شدت صدا در یک یا چند نُت در ضربِ میزان است. این تأکید با استفاده از نماد (<) روی نُت مشخص میشود و باعث میشود که شدت صدا تقریباً دو برابر نوانس نوشتهشده افزایش یابد. آکسان نوعی تفسیر و تعبیر از یک عبارت موسیقیایی است که آهنگساز با استفاده از آن تلاش میکند حالت اجرای موسیقی را متفاوت از حالت معمول و استاندارد ارائه دهد.
لگاتو (legato)
لگاتو یا متصل (به ایتالیایی: Legato) در تئوری موسیقی به معنای اجرای پیوسته و روان نتها در یک جمله موسیقی است، بهطوری که حرکت از یک نُت به نُت دیگر بدون قطع شدن یا جداسازی انجام شود. این شیوه با استفاده از یک خط منحنی، به نام خط اتصال، یا در جملات طولانیتر با نوشتن کلمه "Legato" مشخص میشود. لگاتو نوعی «آرتیکولاسیون» یا جملهبندی در موسیقی است که به شیوهای خاص از اجرا اشاره دارد.
سونات (sonate)
سونات (به فرانسوی: sonate، به ایتالیایی و انگلیسی: sonata) یک فرم موسیقایی است که معمولاً برای یک ساز تکنواز (سولو) یا گروهی کوچک از سازها در قالب موسیقی مجلسی نوشته میشود. سونات غالباً شامل دو تا چهار موومان است که اگرچه در یک کلید قرار دارند، اما از نظر درونمایه با یکدیگر متفاوت هستند. سونات، هم از نظر معنایی و هم از نظر اجرایی، در تقابل با فرم کانتات قرار دارد. در حالی که واژه "کانتات" به معنای «آواز خواندن» است و این فرم توسط گروه کر یا تکخوان اجرا میشود، سونات که به معنای «به صدا درآوردن» است، صرفاً برای اجرا با ساز نوشته میشود. این فرم در طول تاریخ موسیقی کلاسیک بهطور فزایندهای اهمیت یافته و بهعنوان ابزاری برای آموزش و درک اصول آهنگسازی در مقیاس بزرگتر، مانند سمفونی، مورد استفاده قرار گرفته است.
والس (walzer)
والس (Walzer) نوعی رقص و موسیقی به شمار می آید که معمولاً در زمان ۳/۴ یا ۶/۸ اجرا می شود. این سبک موسیقی معمولاً دارای یک حس رقصان و نرم است و به ویژه با حرکات چرخشی و نرم رقصنده ها همراه می شود. والس بهخصوص در قرن نوزدهم محبوبیت زیادی پیدا کرد و آهنگسازانی مانند یوهان اشتراوس (Johann Strauss) و فریدریک شوپن (Frédéric Chopin) از جمله معروفترین آهنگسازان این سبک هستند.
کنسرتو (concerto)
کنسرتو (Concerto) نوعی فرم موسیقی است که معمولاً برای یک یا چند ساز solo (تکنواز) و ارکستر نوشته میشود. این فرم بهویژه در دورههای باروک و کلاسیک محبوب بوده و در آن تضاد بین ساز solo و ارکستر به وضوح نمایان است.
فوگ (fugue)
فوگ (Fugue) یک فرم موسیقی پیچیده و ساختارمند است که معمولاً برای سازهای زهی یا ارکستر نوشته میشود. این فرم معمولاً در دوره باروک، به ویژه در آثار یوهان سباستین باخ، محبوبیت زیادی پیدا کرد. فوگ به خاطر ساختار خاص و تکنیکهای نوشتاریاش شناخته میشود.
هارمونی (harmony)
هارمونی (Harmony) در موسیقی به معنای ترکیب صداها بهصورت همزمان و هماهنگ است. این اصطلاح به ایجاد و استفاده از توافقات صوتی اشاره دارد که معمولاً شامل نت های مختلفی است که به طور همزمان نواخته میشوند و احساساتی مانند غم، شادی یا تنش را در شنوندگان به وجود می آورند.
کنترپوان (contrepoint)
کنترپوان (Counterpoint) در موسیقی به معنای تکنیک ترکیب چندین خط ملودی مستقل میباشد که به طور همزمان اجرا میشوند. این اصطلاح به ویژه در دوره های باروک و رنسانس اهمیت زیادی پیدا کرد و یکی از عناصر کلیدی در ساختار موسیقی کلاسیک به شمار میآید..
آکورد (Chord)
آکورد (Chord) در موسیقی به ترکیب دو یا چند نت که بهطور همزمان نواخته می شوند، اطلاق می شود. آکوردها یکی از اجزای اصلی هارمونی در موسیقی هستند و به ایجاد بافت و عمق در قطعات موسیقی کمک میکنند. آنها نقش کلیدی در تعیین احساس و حالت موسیقی دارند و میتوانند تنش، آرامش، شادی یا غم را منتقل کنند. آکوردها معمولاً در ساختار های خاصی مانند دنباله های آکوردی به کار میروند، که این دنبالهها احساس حرکت و توسعه را به قطعه میدهند. همچنین، آکوردها میتوانند در متن های مختلف موسیقی، از جمله ساز های مختلف و آوازها، برای همراهی ملودی های اصلی استفاده شوند. علاوه بر این، آکوردها به نوازندگان این امکان را می دهند که با ترکیب و تغییر آنها، خلاقیت خود را در آهنگسازی و اجرا به نمایش بگذارند. در نتیجه، آکوردها نه تنها به ساختار موسیقی کمک می کنند، بلکه ابزاری قدرتمند برای بیان احساسات و ایجاد زیبایی در موسیقی هستند.
آرپژ (arpege)
آرپژ (Arpeggio) در موسیقی به معنای نواختن نتهای یک آکورد بهصورت جداگانه و به ترتیب است، بهجای اینکه همه نتها بهطور همزمان نواخته شوند. به عبارت دیگر، در آرپژ، نتها بهصورت پیوسته و متوالی، معمولاً از پایین به بالا یا از بالا به پایین اجرا میشوند.
تریوله یا توپلت (tuplet)
تریوله (Tuplet) در موسیقی به گروهی از نتها اشاره دارد که در زمان مشخصی بهصورت غیرمتعارف و با تعداد متفاوتی از نتها نسبت به یک زمان استاندارد اجرا میشوند. این تکنیک به نوازندگان و آهنگسازان اجازه میدهد تا الگوهای ریتمیک خاص و جذابتری را ایجاد کنند.
سنکپ (Syncope)
سنکپ (Syncopation) در موسیقی به تکنیکی اطلاق می شود که در آن تأکید بر نت هایی میافتد که معمولاً انتظار میرود در زمان های معین نواخته شوند. به عبارت دیگر، سنکپ به تغییر در الگوی ریتمیک عادی اشاره دارد که میتواند حس تنش، تعجب یا جذابیت را به قطعه موسیقی اضافه کند.
دشیفر یا دشیفراژ (Sight reading)
دشیفر (یا دشیفراژ) - Sight Reading در موسیقی به معنای نواختن یا خواندن یک قطعه موسیقی برای اولین بار بدون هیچ آمادگی یا تمرین قبلی است. در این تکنیک، نوازنده یا خواننده به طور مستقیم از روی نت ها، بدون هیپگونه پیش خوانی یا مرور قبلی، قطعه موسیقی را اجرا می کند.
سلفژ (solfege)
سلفژ (Solfege) یک روش آموزشی در موسیقی میباشد که به یادگیری و تمرین خواندن نت ها، ریتم ها و ملودی ها کمک میکند. این تکنیک به ویژه در آموزش آواز و نتخوانی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و به هنرجویان کمک می کند تا توانایی های شنیداری و خوانندگی خود را تقویت کنند.
فلاژوله
فلاژوله (Flageolet) در موسیقی به تکنیکی گفته میشود که در آن نوازنده با لمس نرم سیم یا بخش خاصی از ساز، بهجای فشار کامل، باعث ایجاد صدایی با طنین خاص و زیرتر از نت اصلی میشود. این تکنیک بیشتر در سازهای زهی مانند ویولن، گیتار و هارپ به کار میرود. صدای حاصل از فلاژولهها، که به آنها هارمونیک (Harmonics) نیز گفته میشود، معمولاً بسیار شفاف، زیر و زنگدار است.
فورته (forte)
در موسیقی، فورته (forte) یک اصطلاح ایتالیایی است که به معنای بلند یا قوی اشاره دارد. این واژه بهعنوان یک نشانه دینامیکی استفاده میشود و به نوازندگان یا خوانندگان میگوید که بخش مشخصی از قطعه را با صدای بلند و قوی اجرا کنند. فورته معمولاً با حرف "f" روی نتها نشان داده میشود.
پیانو (piano)
در موسیقی، پیانو (piano) یک اصطلاح ایتالیایی است که به معنای آرام یا نرم اشاره دارد. این واژه بهعنوان یک نشانه دینامیکی به نوازندگان یا خوانندگان میگوید که بخش مشخصی از قطعه را با صدای کم و ملایم اجرا کنند. پیانو معمولاً با حرف "p" روی نتها نشان داده میشود.
فورتیسیسیمو (fortississimo)
فورتیسیسیمو (fortississimo) در موسیقی به معنای فوقالعاده بلند است و شدت صدای بسیار قوی و قدرتمندی را نشان میدهد. این اصطلاح به نوازندگان یا خوانندگان میگوید که قطعه را با بیشترین شدت ممکن اجرا کنند. فورتیسیسیمو معمولاً با علامت fff روی نتها نشان داده میشود و قویترین درجه صدا در میان نشانههای دینامیکی استاندارد محسوب میشود:
فلاژوله
فلاژوله (Flageolet) در موسیقی به تکنیکی گفته میشود که در آن نوازنده با لمس نرم سیم یا بخش خاصی از ساز، بهجای فشار کامل، باعث ایجاد صدایی با طنین خاص و زیرتر از نت اصلی میشود. این تکنیک بیشتر در سازهای زهی مانند ویولن، گیتار و هارپ به کار میرود. صدای حاصل از فلاژولهها، که به آنها هارمونیک (Harmonics) نیز گفته میشود، معمولاً بسیار شفاف، زیر و زنگدار است.
فلاژوله
فلاژوله (Flageolet) در موسیقی به تکنیکی گفته میشود که در آن نوازنده با لمس نرم سیم یا بخش خاصی از ساز، بهجای فشار کامل، باعث ایجاد صدایی با طنین خاص و زیرتر از نت اصلی میشود. این تکنیک بیشتر در سازهای زهی مانند ویولن، گیتار و هارپ به کار میرود. صدای حاصل از فلاژولهها، که به آنها هارمونیک (Harmonics) نیز گفته میشود، معمولاً بسیار شفاف، زیر و زنگدار است.
فلاژوله
فلاژوله (Flageolet) در موسیقی به تکنیکی گفته میشود که در آن نوازنده با لمس نرم سیم یا بخش خاصی از ساز، بهجای فشار کامل، باعث ایجاد صدایی با طنین خاص و زیرتر از نت اصلی میشود. این تکنیک بیشتر در سازهای زهی مانند ویولن، گیتار و هارپ به کار میرود. صدای حاصل از فلاژولهها، که به آنها هارمونیک (Harmonics) نیز گفته میشود، معمولاً بسیار شفاف، زیر و زنگدار است.
فلاژوله
فلاژوله (Flageolet) در موسیقی به تکنیکی گفته میشود که در آن نوازنده با لمس نرم سیم یا بخش خاصی از ساز، بهجای فشار کامل، باعث ایجاد صدایی با طنین خاص و زیرتر از نت اصلی میشود. این تکنیک بیشتر در سازهای زهی مانند ویولن، گیتار و هارپ به کار میرود. صدای حاصل از فلاژولهها، که به آنها هارمونیک (Harmonics) نیز گفته میشود، معمولاً بسیار شفاف، زیر و زنگدار است.